(به سبک ای پیکر جز قد و بالا)
سقای تشنه لب من که امید منو هر چه نا امیدی
می دانم به آب و آتش زده ایی برای آب و چه کشیدی
وای چقدر نیزه خوردی تن به خنجر سپردی
تن به خنجر سپردی
وای گفتم عباس من رفت نام من را که بردی
نام من را که بردی
عباس ابالفضل ، عباس ابالفضل
******
غیرتت به نازم عباس منت دریا و دشمن نکشیدی
شد جدا دو دستت اما دست از علم کشیدن نکشیدی
وای ای تجلای مردی گرچه لبریز دردی
گرچه لبریز دردی
وای کشتیم از خجالت بس به من گریه کردی
بس به من گریه کردی
عباس ابالفضل ، عباس ابالفضل
******
گردیده از دم خنجر قمر عشیره صد قطعه ستاره
بر خیمه چه سان رسانم تک و تنها تن چاک و پاره پاره
وای همه چشم انتظارن انتظار از تو دارن
انتظار از تو دارن
وای دانم از دیدن تو همه جان می سپارند
همه جان می سپارند
عباس ابالفضل ، عباس ابالفضل
شاعر : حیدر توکل
- یکشنبه
- 7
- مهر
- 1392
- ساعت
- 7:45
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حیدر توکلی
ارسال دیدگاه