ای نوکریت آبروی ما دل بر تو بستم از ازل آقا
از روزی که من اومدم دنیا
تربت تو کام من گذاشتن و نوکرم کردن
از نوکران ارشد علی اکبرم کردن
عمری در این خانه ام
عبد در میخانه ام
با غیر تو بیگانه ام
بعد عمری نوکری چرا نیست هیچ خبری
به خدا جون نمیدم تا منو حرم نبری
ارباب ارباب یاثارالله
******
من گرچه در گلزار تو خارم اما به عشق تو گرفتارم
عمری بدهکار علمدارم
سر تا به پا مست حسین و دل پر از احساس
زهرا نگام کرد و شدم دلداده ی عباس
نور دل بی تاب تویی
ذکر دَم محراب تویی
ما نوکر و ارباب تویی
ندیدم کربلاتو دل من خون حسین
شده حک روی دلم انا مجنون الحسین
ارباب ارباب یاثارالله
شاعر : میثم میرزایی
- یکشنبه
- 7
- مهر
- 1392
- ساعت
- 16:54
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
میثم میرزایی
ارسال دیدگاه