آه ، زینب بیا ای دختر من بیا کنار بستر من
شدلحظه های آخر من ، وای وای
آه ، این من و این تقدیرم امشب بیا شفا می گیرم امشب
در کوفه من می میرم امشب ، وای وای
کنار بستر من امشب همه بمانید
سوره ی کوثر امشب برای من بخوانید
یافاطمه یازهرا ، یافاطمه یازهرا
******
آه ، چه طعنه هائی که شنفتم در موجی از خون تا که خفتم
فزت و رب الکعبه گفتم ، وای وای
آه ، اگر چه خود مشکل گشایم شرمنده از تیغ جفایم
چون کرده او حاجت روایم ، وای وای
از آه سینه من گرفته ماه کوفه
بر غربتم بگرید همیشه چاه کوفه
یافاطمه یازهرا ، یافاطمه یازهرا
******
آه ، چهابگویم من زکینه ازآه مانده کنج سینه
ازکوچه تنگ مدینه ، وای وای
آه ، دیدم زقرآن کوثرافتاد ازیاس من برگ وبرافتاد
زهرای من پشت درافتاد ، وای وای
دیدم که قطره قطره اشکش چکیده می شد
دستش به دست زینب پایش کشیده می شد
یافاطمه یازهرا ، یافاطمه یازهرا
شاعر : سید محسن حسینی
- دوشنبه
- 8
- مهر
- 1392
- ساعت
- 16:39
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه