پر میکشد چشمان من امشب به سویت
یک عمر مانده این دلم در آرزویت
میسوزم و حسرت به دل آقای خوبم
تا که بیایم کربلا در جستجویت
از این حرم تا آن حرم وصل به عشق است
یک کهکشان اعجاز دارد خاک کویت
گرچه گنه بسیار کردم، نا امیدم
من واقفم کم کرده ام از آبرویت
عشق تو را دارم به دل اما دوباره
باعث شدم تا بشکند بغض گلویت
مولای من لب تشنه ام دریاب آقا
ای کاش میشد من بنوشم از سبویت
بوی محرم میرسد از هر طرف باز
چشمان مشتاقان به دست چاره جویت
- پنج شنبه
- 11
- مهر
- 1392
- ساعت
- 14:10
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه