قامت باباجون خمیده شد باورم نمیشه
دستای عموجون بریده شد باورم نمیشه
چشای خوشگلش دریده شد باورم نمیشه 2
می زنم صدا عمو جونو کشتند دیگه بچه ها عمو جونو کشتند
مثل مرتضی عمو جونو کشتند 2
مردای کوفه آفتابی میشن اینجا برای دزدی و غارت
گوشواره ها رو زود در بیارین دیگه رسیده وقت اسارت
ذکر لب خیمه ها وای وای وای اباالفضل
رقیّه می زد صدا وای وای وای اباالفضل
******
ببین علی خوابش نمی بره العطش عموجون
ناله غم هر کبوتره العطش عموجون
شراره ی آه یه دختره العطش عموجون 2
مادری داره لالایی می خونه انگار آخره قصه رو می دونه
قلبش از غم لب علی خونه 2
مادر پریشون، با بوسه روی، لبهای اصغر، مرهم میذاره
قصه می خونه، داره میون، خیمه دوباره، بارون می باره
ذکر لب خیمه ها وای وای وای اباالفضل
رقیّه می زد صدا وای وای وای اباالفضل
******
صدای رجزهاش نمی رسه عشق پرشکسته
قد و قامت نخل علقمه بی خبر شکسته
سر میذاره رو پای فاطمه ماه سر شکسته 2
بین علقمه عمو جونو کشتند توی همهمه عمو جونو کشتند
پیش فاطمه عمو جونو کشتند 2
دستاش به یک سو، بیرق به یک سو، مشکش به یک سو، نقش زمینه
تو بین میدون، غوغا به پاشد، چون روضه خونش، ام البنینه
ذکر لب خیمه ها وای وای وای اباالفضل
رقیّه می زد صدا وای وای وای اباالفضل
شاعر : رضا تاجیک
- شنبه
- 13
- مهر
- 1392
- ساعت
- 15:20
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه