آرزو داشتم پسرم دل باباتو شاد کنم
یه شب بیاد که من تو رو تو مدینه دوماد کنم 2
آرزو داشتم به عرب یه روزی تو حاکم بشی 2
مثل اباالفضل یه روزی ماه بنی هاشم بشی 2
آرزوم بودش اصغرم بشی یک روز علمدار
خیمه ها با تو امن بشه باشی سردار و سالار 2
امّا، مطمئنم، این دشت پر بلا، تو رو، ازم میگیره
میری، تا نبینی، مادر، میون این، نامردما اسیره
ای گل یاس دل بی قرارم
تشنه بخواب چون شیری ندارم
لالا لالایی 4
******
با سر و سامون رفتی و بی سر و سامون اومدی
رفتی با جامه ی سفید با جسم پرخون اومدی 2
به روی دستای پدر به لرزه افتاد پیکرت
زدی زیر عبای اون دست و پاهای آخرت 2
باورم نمیشه باید رو جسم تو خاک بریزم
باورم نمیشه لحد میذارم روی عزیزم 2
اصغر، خدا نیاره اون، لحظه ای که، پاشون، به خیمه وا شه
سنگ، مزارتو، جای، فاتحه خونیِ، این نیزه هاشه
میشی با قبرت قبله ی حاجات
شبیه زهرا مادر سادات
لالا لالایی 4
شاعر : رضا تاجیک
- شنبه
- 13
- مهر
- 1392
- ساعت
- 16:17
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه