• دوشنبه 3 دی 03


شعر عید قربان -( چرخ زدم چه ناگاه، نور شدم چه آسان )

5977
8

   چرخ زدم  چه ناگاه، نور شدم  چه آسان
روح من از مدینه ست، خاك  من ازخراسان
کیست برابر من ؟ آن  سوی  مشعر من
کشته ی آن نگاهم در شب عید قربان
سنگ بزن كه در من آینه ای بروید
سنگ بزن كه در من شور گرفته شیطان
نذر دلم كن امشب  سلسلة الذهب را
چیست به غیر زنجیر سلسله های عرفان
دف بزنید امشب، با دل من بچرخید
عقل بگو بچرخد، عشق بگو بچرخان
این تب لیلة القدر یا تب عید اضحی ست
این شب عید فطر است یا شب عید قربان ؟

 

شاعر : علیرضا قزوه

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران