• پنج شنبه 6 دی 03


شعر روز عاشورا -( دارد تمامی بدنم تیر می کشد )

1459

دارد تمامی بدنم تیر می کشد
روحم که خسته است ، تنم تیر می کشد
حتی بمیرد این تن اگر در غم شما
بر روی پیکرم ، کفنم تیر می کشد
وقتی که صحبت از عطش و آب می شود
لب تشنه می شوم ، دهنم تیر می کشد
می خواهم از کنار حسینیه رد شوم
یکباره پای رد شدنم تیر می کشد
آنسو کنار رود ، یَلی تشنه جان سپرد
قلبِ برادری که منم ، تیر می کشد
دارند دستهای مرا قطع می کنند
انگار بال ِ پر زدنم تیر می کشد
شش ماه نیست آمده ، پرپر که می شود
احساس باغبان شدنم تیر می کشد
هم سینه ام سه مرتبه سوراخ می شود
هم تار و پود پیرهنم تیر می کشد
با خنجری سر از بدنم می شود جدا
دارد سرِ جدا ز تنم تیر می کشد
یورش که می برند به غارت ، حرامیان
گلبرگهای یاسمنم تیر می کشد
در دست های یک نفر از گوشواره ها -
خون می چکد وَ گوش ِ زنم تیر می کشد
تیر سه شعبه را بکش از چشمهای من
دارد تمامی بدنم تیر می کشد

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران