وقتی چشید شربت احلی من العسل
نوشید جرعه جرعه بلا را بغل بغل
آنسان که خواست زیر سم اسب خُرد شد
گویی مجاب شد ز تماشای او اجل
آن آرزو که داشت به راهِ عموی خود
حالا رسیده بود دعایش به ما حَصَل
سینه شکسته کرد صدا : ای عمو ببین
قالو بلا بخون من امضا شد از ازل
بنگر که جان به دوست کریمانه داده ام
ابن الکریم همچو کریم است فِی المَثَل
سینه به سینه می بری ام ای عمو! ببر
حالا کنار اکبر خود کن مرا بغل
محزون ترین حماسۀ تصویر کربلا
خورشید در میان دو مَه پاره در غزل
ای قاسمم ! خدا بکشد قاتل ترا
یا رب بیا و مَگذر از این قوم بَد عَمل
زانو زده حسین میان دو نهرِ خون
پیش فرشتگان مقرب در این عمل
اهل حرم به گِرد امامَند نوحه خوان
این هیئت است در همۀ دهر بی بدل
****
شاعر : محمود ژولیده
- پنج شنبه
- 18
- مهر
- 1392
- ساعت
- 4:43
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه