جز صبر راه چاره اگر يافتي بگو
آبي بر اين شراره اگر يافتي بگو
لرزيد از تموّج آه تو كاينات
آرامشي دوباره اگر يافتي بگو
زينب! زمان زمانة قحط مروّت است
رحمي در اين هزاره اگر يافتي بگو
در دور دست مشرق اين دشت لالهخيز
تصوير يك سواره اگر يافتي بگو
جز چشم خون گرفته و مبهوت آفتاب
چشمي پيِ نظاره اگر يافتي بگو
گلهاي ناز پرورِ دامان وحي را
در زير خار و خاره اگر يافتي بگو
جز اشك آسمانيِ اين دلشكستگان
روي زمين ستاره اگر يافتي بگو
واكن به ناز گوشة چشمي در اين كوير
آثار گوشواره اگر يافتي بگو
در زير ابر خنجر و شمشير و تير و تيغ
خورشيد و ماهپاره اگر يافتي بگو
اين پيكر شريف شهيد محبّت است
بر زخم او شماره اگر يافتي بگو
انگشتر و نگين سليمان ز دست رفت
انگشتي از اشاره اگر يافتي بگو
جز بوسه بر گلوي گل ارغوان به باغ
روز وداع چاره اگر يافتي بگو
در انعكاس سرخي خون خدا،«شفق»!
تشبيه و استعاره اگر يافتي بگو
شاعر : محمد جواد غفورزاده
- پنج شنبه
- 18
- مهر
- 1392
- ساعت
- 4:57
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد محمد جواد غفورزاده
ارسال دیدگاه