• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( نه اینکه نشد اشک چشمم دوایت )

3422
2

نه اینکه نشد اشک چشمم دوایت
خودت خواستی مرگ باشد شفایت
فدای صدای سلام نمازت
چرا درنمی آید امشب صدایت
غریبی نکن با غریب مدینه
منم فاطمه یار درد آشنایت
چه دنیای تلخی است دنیای بی تو
برای من بی کس و بچه هایت
خبر داشتی من غریبم نماندی
چرا عاشقی را نکردی رعایت
اگر ماندنت بسته بر خواهشم بود
نگفتی چرا تا بیوفتم به پایت
به آتش زدی تا بمیری برایم
عزیزم الهی بمیرم برایت
بببین حال آشفته ام را که زینب
تسلّا به من میدهد در عزایت
برو گرچه شرمنده ام تا قیامت
از اینکه نشد جانم آخر فدایت
برو مهربانم ولی مطمئن باش
مرا میکشد داغ تو در نهایت
برای من و این یتیمان دعا کن
اگرچه شکسته است دست دعایت
برای دل من که باید ببینم
از این پس در این خانه خالیست جایت

شاعر : مصطفی متولی

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 5:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران