هستي ما همه در كرببلا رفته به باد
چه به روز دل زينب كه نيامد اي داد
اربا اربا بدن شبه پيمبر از تيغ
دست عباس قلم شد به روي خاك افتاد
دشنه و تيغ و سنان سنگ و عصا يك لشكر
غرقه خون تشنه لبي خسته و تنها فرياد
شهدا را همه سر بر سر ني شد ديگر
سر ششماهه چرا، آه و فغان زين بيداد
يك طرف ضجه و شيون، يكسو هلهله بود
در فغان جمع نواميس خدا، دشمن، شاد
حمله كردند حرم را چو به غارت بردند
چه بسا طفل زير پاي ستوران مردند
- یکشنبه
- 21
- مهر
- 1392
- ساعت
- 16:40
- نوشته شده توسط
- یحیی
محمد