تردید، در تلاطم اندیشه، انتخاب
آشفتگی، هراس، دلی غرق اضطراب
اما چگونه؟ می شود آیا؟ چرا، نه، کی؟
صدها سوال تب زده در حسرت جواب
جنگ است و نابرابری و فتنه ی عطش
یعنی سپاهیان سراب اند گرد آب
یک سو فتاده مست در آغوش شب هوس
یک سو تمام روشنی و صبح و آفتاب
در چشم این سوار، معمای مبهمی است
تردید و شوق، وحشتِ تصمیم و انتخاب
دیگر دم از غرور امیری نمی زند
در شب، سکوتِ خیمه نهان کرده التهاب
فردا به کوی عشق پناهنده می شود
می سوزد از حرارت این انتخاب ناب!
او تشنه ی حقیقت پنهان نیزه هاست
حرّ است چشمه ای که فرومانده در سراب
-----------------------------------------------------------
شاعر : پروانه نجاتی
- دوشنبه
- 22
- مهر
- 1392
- ساعت
- 13:43
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
پروانه نجاتی
ارسال دیدگاه