آقا، کن رها این کوفه صد رنگها را
دیدم، از حالا سرتو جنگها را
سوختم، بهر زینب تا دیدم سنگ ها را
اشک از دیدگانم روان
تشنه مسلم ات نوحه خوان
آه از کوفیان حسین جان
مولا سوی کوفه میا
آقا، سوزد این قلب پر از اندوه و دردم
آتش، زد به من زخم زبان با اینکه مردم
یاد، دختران بی پناهت گریه کردم
من در، کوفه بی پناهم
سوزد ،سینه ی پراهم
فکر، شاه بی سپاهم
مولا سوی کوفه میا
آقا برسر دارالاماره بی قرارم
یادت کرده ام بااین لب پر خون نگارم
آقا گوییا باید که تشنه جان سپارم
یاد تو در اضطرابم
بااین سینه کبابم
فکر کودک ربابم
مولا سوی کوفه میا
شاعر : محسن تدین
- پنج شنبه
- 25
- مهر
- 1392
- ساعت
- 14:24
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
محسن تدین
ارسال دیدگاه