عباسم و فرمانده کل قوایم 2
فرزند دلربای علی مرتضایم
بر کودکان آب آورم ، سردار و میر لشکرم
الله اکبر 2
هر چند کام خشک سقا تر نگردد 2
بی آب به سوی خیمه زنده بر نگردد
افتاده از دستم علم ، دستم ز پیکر شد قلم
الله اکبر 2
یکدم قدم گر بر سر نعشم گذاری 2
جان برون از پیکرم را بر تن آری
بگذار پا بر چشم من ، بنگر ز خون تر چشم من
الله اکبر 2
بودم فدایی تو از طفلی برادر 2
گرد سرت قنداقه ام گردادنده مادر
هم ساقی لب تشنگان ، هم خیمه ها را پاسبان
الله اکبر 2
شاعر : حاج علی انسانی
- جمعه
- 26
- مهر
- 1392
- ساعت
- 6:5
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حاج علی انسانی
ارسال دیدگاه