شه دین گفت عباس علمدار من است
مصطفایش من و او احمد کرّار من است
هم دلیر است و شجاع است و مشیر است و مشار
هم وزیر من ومنشی دربار من است
شه دین گفت که عباس علمدار من است
مصطفایش من و حیدر کرّار من است
گر دو دستش ز ره دوست بیفتد ز بدن
اندرین دست بلا میثم تمّار من است
من مدار حق دایره فضل خدا
او ابوالفضل و در این دایره پرگار من است
شه دین گفت که عباس علمدار من است
مصطفایش من و حیدر کرّار من است
پرتو شمس و قمر در فلک از صورت است
نور روی و رخش از پرتو انوار من است
ساکنان ره عشقیم و در این دشت بلا
او علمدار من و قافله سالار من است
شه دین گفت که عباس علمدار من است
مصطفایش من و حیدر کرّار من است
گر همه روی زمین لشکر کفار شود
در صف معرکه چون حیدر کرّار من است
شمع رخسار مرا ببیند و پروانه صفت
پاسدار حرم و محرم اسرار من است
شه دین گفت که عباس علمدار من است
مصطفایش من و حیدر کرّار من است
- جمعه
- 26
- مهر
- 1392
- ساعت
- 6:7
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه