ای برادر جان حسین شد علمدارت فدا یا اخا ادرک اخاک
ای برادر جان حسین شد علمدارت فدا یا اخا ادرک اخاک
در دم رفتن بیا جسم مجروح مرا کن بلند از روی خاک یا اخا ادرک اخاک
ای برادر جان حسین شد علمدارت فدا یا اخا ادرک اخاک
ای ولی کردگار وی امام و رهبرم منصب سقائیت بود چون تاج سرم
خواستم آب آورم بهر طفلان در حرم
ریخت و آب ای دریغ پیکرم شد چاک چاک یا اخا ادرک اخاک
ای برادر جان حسین شد علمدارت فدا یا اخا ادرک اخاک
سرور و مولای من کن به عباست نظر نی مرا دستی به تن نی توان بر تن دگر
با عمود آهنین خرد گشته فرق سر
من همان شیرم که بود شیر از من بیمناک یا اخا ادرک اخاک
ای برادر جان حسین شد علمدارت فدا یا اخا ادرک اخاک
در ره دین خدا هر دو دستم شد جدا بیرق سربازیت گشته از دستم رها
آیه ی رحمت تویی از غلامت شو رضا
چون تویی مولای من از به خون خفتن چه باک یا اخا ادرک اخاک
ای برادر جان حسین شد علمدارت فدا یا اخا ادرک اخاک
جان صدها مثل من باد قربانت حسین چون مرا یاد آید از لعل عطشانت حسین
خون بگریم سر نهم زیر فرمانت حسین
کز غم بی یاریت سینه ام شد دردناک یا اخا ادرک اخاک
ای برادر جان حسین شد علمدارت فدا یا اخا ادرک اخاک
ای مسیحا دم بیا بر سر بالین من با بهشتی بوی خود ده دمی تسکین من
بر سر زانو گذار این سر خونین من
کن ز لطف و مرحمت خون ز رخسارم تو پاک یا اخا ادرک اخاک
ای برادر جان حسین شد علمدارت فدا یا اخا ادرک اخاک
- جمعه
- 26
- مهر
- 1392
- ساعت
- 6:26
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه