گرچه باور نمی کنم اما، می روم کربلا خدا را شکر
مردم! آقای مهربان آخر، راه داده مرا خدا را شکر
کربلایی و مبتلا داری، شهر عشقی برو بیا داری
بر سر قدس و کعبه جا داری، با دو گنبد طلا خدا را شکر
رازهایی است پشت ماتم تو، چه سُروری است آخر غم تو
شال مشکی چه روسفیدم کرد در دل این عزا خدا را شکر
گرچه دنیا چنین پر آشوب است، در کنار تو جای ما خوب است
گوشه ی کشتی حسینیم و گوشه ی چشم ناخدا را شکر
اینکه دل بی قرار عباس است، کار دل نیست کار عباس است
آنکه پروردگار عباس است اوست تنها خدا، خدا را شکر
بغض ها کینه ها عداوت ها، غصه ها ترس ها حسادت ها
فقط اینجا میان هیئت ها کرده ما را رها، خدا را شکر
درد ما چیست؟ عاشقی، مستی، ای که درمان دردها هستی!
اینکه لطفت نکرده تا حالا درد ما را دوا خدا را شکر
شاعر : قاسم صرافان
- دوشنبه
- 29
- مهر
- 1392
- ساعت
- 4:15
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
قاسم صرافان
ارسال دیدگاه