بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
«و أتممت علیکم نعمتی» یعنی که ای باران!
غرض از خلقت دریا و صحرا با تو حاصل شد
کنار برکهای جاری شد احکام وفاداری
وضو با هر سرابی بعد از این سرچشمه باطل شد
شکافنده تر از فجری که سر زد بین روز و شب
میان حق و باطل، ذوالفقارت حد فاصل شد
تو هارون و نبی موسی، تو جان او و او مولا
کدامین سامری بین تو و جان تو حائل شد؟
***
نماز صبح در محراب، باران بند میآید
پس از آن چاه تنها گریه کرد و آبها گل شد
شاعر : انسیه سادات هاشمی
- سه شنبه
- 30
- مهر
- 1392
- ساعت
- 4:28
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
انسیه سادات هاشمی
ارسال دیدگاه