دستمو گرفتی با دستای خالی یادته
بخشیدی منو تو صحنت پر و بالی یادته
سحرا من بودم و اون ضریح آسمونی
شابرك ترین دل و گل های قالی یادته
شیشه ی بغض دلم كنار شش گوشه ی تو
می شكست مثل یك كوزه ی سفالی یادته
اما حالا منم و خاطره های یه سفر
سفری به اوج یه عرش خیالی یادته
یه شال مشكی دارم تبركی از حرمت
كه محرما می شه دستمال اشك ماتمت
كربلا كعبه دلهاست خدا می داند
دیدنش آرزوی ماست خدا می دادند
اولین مستمع مجلس پر فیض حسین
مادرش حضرت زهراست خدا می داند
مداح:سلحشور
- چهارشنبه
- 1
- آبان
- 1392
- ساعت
- 12:20
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه