ای خسرو خوبان مکن آهنگ میدان ای جان جانان
بهر خدا رحمی براین شیرین زبانان اطفال حیران
ای شاهباز لامکان ترک سفر کن صرف نظر کن
مرغان قدسی را منه در چنگ زاغان در دام عدوان
یک کاروان زن چون بماند بی نگهبان ای شاه خوبان
آیا به امید که ما را می گذاری با آه و زاری
مائیم و یک تن ناتوان سوزان و نالان دشمن فراوان
کای شهریار کشور صبر و تحمّل قدری تأمل
کند قفا داری بسی دلهای بریان با چشم گریان
جانا مکن قطع رسوم آشنایی روز جدایی
مارا ببر همره تو را گردیم قربان ای ماه تابان
از خواهران و دختران دل برگرفتی یکباره رفتی
از ما گسستی با که پیوستی بدین سان
صد آه ز هجران
- چهارشنبه
- 1
- آبان
- 1392
- ساعت
- 12:41
- نوشته شده توسط
- یحیی
حسین