کاش می بودی تو اندر کربلا یا مصطفی جدّ نا یا مصطفی «2»
دیدی آن ظلمی که وارد شد به ما یا مصطفی جدّنا یا مصطفی «2»
آندمی کوشد حسینت بی کس و یاور . معین از جفای مشرکین
نه برادر نه پسر نه اقربا یا مصطفی جدّنا یا مصطفی «2»
هر چه هل من ناصراء شه گفت آن عالی جناب از کسی نامد جواب
اصغر از گهواره میزد دست و پا یا مصطفی جدّنا یا مصطفی «2»
من شدم حیران و خونین دل ز جانم نا امید کودکان لرزان چو بید
ریخت دشمن یک طرف در خیمه ها یا مصطفی جدّنا یا مصطفی «2»
یک طرف زین العباد را دیدمی نالان و زار گشته بر محمل سوار
غل به گردن رخ به سان کهربا یا مصطفی جدّنا یا مصطفی «2»
دیده ام نعش برادر را طپان بر روی خاک قطعه قطعه چاک چاک
پایمال سمّ و نعل اسبها یا مصطفی
جدّنا یا مصطفی «2» )
- چهارشنبه
- 1
- آبان
- 1392
- ساعت
- 12:42
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه