یا رسول الله حسینت بر زمین افتاده است بر زمین کربلا از صدر دین افتاده است
مانده در عالم شه دین بی مدد کار و غریب کار او با نالة هل من معین افتاده است
احتیاج حنجر خشک حسین تشنه لب در جهان با خنجر شمر لعین افتاده است
نزد دشمن از برای خواهش آب روان احتیاج خسرو آب آفرین افتاده است
از غم افتادن عمامه از فرق حسین تاج عزت از سر روح الامین افتاده است
غافلی از آتشی کاندر خیام وی زدند کاتش اندر خرمن دین مبین افتاده است
تا سحرگاه قیامت قابل تعمیر نیست این شکستنی را که اندر پشت دین افتاده است
آنکه کرده خصر را سیراب از آب حیات تشنه بی سر در لب آب معین افتاده است
چون کند با این غم و اندوه کز روز ازل
قرعة اقبال صامت ایچنین افتاده است
- چهارشنبه
- 1
- آبان
- 1392
- ساعت
- 16:26
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه