زینب چو جسم پاک برادر نظاره کرد
کرد این خطاب و پیرهن صبر پاره کرد
ای تشنه لب به سوی که بعد از تو رو کنم؟
جویم که را که درد دل خود به او کنم؟
گر پرسد از تو دختر زارت چه گویمش
روزی که در مدینهی جدّ تو رو کنم؟
یعقوب جُست گمشدهی خویش را و من
در حیرتم تو را به کجا جستجو کنم؟
غسلت نداد کس که به نعشت کند نماز
جز من کزآب دیده دمادم وضو کنم
دردا حدیث درد و غمت کم نمیشود
تا روز رستخیز اگر گفتگو کنم
شاعر : نیاز جوشقانی
- پنج شنبه
- 2
- آبان
- 1392
- ساعت
- 6:12
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
نیاز جوشقانی
ارسال دیدگاه