تا محرّم میشود در شهر غوغا میشود
هر کجا هر روز و هر شب، عشق معنا میشود
عشق شوری در نهاد عاشقان انداخته است
پاسخ زشتی اگر «الّا جمیلا» میشود
از ازل دیوانهام، افتاده شوری در سرم
قطره قطره، رود رود این شور، دریا میشود
ای همه آزادگی، «یا لیتنا کنّا معک»
با تو باشم از دلم غیر از تو مِنها میشود
با تو باشم دردهای من مداوا میشود
با تو باشم تشنگیهایم گوارا میشود
با تو باشم در نگاهم ماه پیدا میشود
با تو باشم بودِ این مُرداب، زیبا میشود
یازده ماهی دلم میمیرد امّا دلخوشم
تا محرّم میشود این مرده احیا میشود
شاعر : رضا احسان پور
- پنج شنبه
- 2
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:52
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا احسان پور
ارسال دیدگاه