• شنبه 15 اردیبهشت 03


شعر سینه زنی شهادت امام حسین(ع) -( من غلام اهل بیتم توی روضه ها می خونم )

2665
1

من غلام اهل بیتم توی روضه ها می خونم
دوست دارم به عشق ارباب دیگه تو دنیا نمونم
می كنم دعا كه شاید همه حاجتام رواشه
آرزو دارم تو هیئت روحم از تنم جدا شه
همیشه میگم به ارباب كه حسین تویی امیرم
فقط یك آرزو دارم كه توی هیئت بمیرم
دوست دارم فرشته مرگ وقتی جونم می گیره
عكس اربابم حسین روی سینه ام ببینه
بگه این حسینی بوده حسین قلبشو ربوده
چه قد عاشقه حسینه روی سینه اش كبوده
وصیت كردم بدونن خاكم بین الحرمینه
دم آخر وقت مردن اشهدم نام حسینه
دوست دارم كه من بمیرم توی دنیا جای من نیست
می میرم می خوام بمیری جنازم توی وطن نیست
وقتی كه میاد نوایی من می شم كرب وبلایی
می زنه مرغ دل من همیشه دم از جدایی
وقتی جونمو می گیرن به لبم ذكر حسینه
میگه جام توی وطن نیست توی بین الحرمینه
رفقام روی جنازه میكنن گریه و ناله
اشك می ریزن دونه دونه مثل یك ابر بهاره
كنار جنازه من روضه عباس می خونن
كفن كرب و بلا رو می كنن توی تن من
چون میگن هیئتی بوده خودشون اینو می دونن
به یاد دخت سه ساله میارن غنچه لاله
به روی جنازه من می كنن گریه و ناله
میاد اونجا مهربونی یه خانم قد كمونی
توی تشییع جنازه می گیره از من نشونی
میگه این عاشق من بود توی هیئت سینه زن بود
نوكر حضرت عباس با حسین بی كفن بود
میگه این تاج سرم بود سینه چاك پسرم بود
خیلی وقته تو قلبش آرزوش فقط حرم بود
نام ارباب به روی لب توی سینه عشق زینب
به عشق حضرت ارباب میومد هیئتا هر شب
میگه با تربت عباس اونو توی خاك سپارید
وقتی كه میان رو خاكش عكس عباس بیارید
وقتی روی جنازه آدما نماز می خونند
اسم ارباب میارن حال من رو خوب می دونند
عكس اربابم حسینو روی سینم می نشونند
بعدشم روی جنازه روضه زینب می خونند
به اسم آقام اباالفضل جنازم رو بر می دارند
می زنند بر سر و سینه سوی قبر من میارند
آدما برای قبرم خاك كربلا میارن
جنازم رو بر می دارن من تو قبر می زارن
به عشق دیدن ارباب سر میاد كاسه صبرم
می خوام اربابو ببینم توی تاریكی قبرم
خاك روی سرم می ریزند روی پیكرم می ریزند
دم آخر توی لب هام تربت حرم می ریزند
اونجا كه تنهای تنها زیر خاكا زیر سنگا
یكی میاد توی قبرم میگه من حسین زهرا
در قبر من وا میشه لحظه عرفانی میشه
حسین میاد تو قبرم لحدم نورانی میشه
میگه به نكیر و منكر این مداح اینه ذاكر
توی هیئتا میومد همیشه برام می خوند شعر
میگه این اسممو برده آب كربلارو خورده
حتی اون لحظه آخر اسم عباسمو برده
میگه این بوده با احساس نوكر خوب و با اخلاص
توی روضه ها میومد همیشه با عشق عباس
میگه با غنچه لاله به یاد دخت سه ساله
واسه رقیه داشته همیشه گریه و ناله
همیشه زمزمه می كرد اسم من رو به زیر لب
میومد هیئتا هر شب به عشق حضرت زینب
همیشه محزون و خسته توی هیئتا نشسته
گریه می كرد همیشه اون واسه پهلو شكسته
میگه این سوال نداره سرمو رو پاش می زاره
چون كه از لحظه اول اسممو همش میاره
میگه این جاش تو بهشته رو دلش اینو نوشته
چون خدا از روز اول گلش با من سرشته

  • جمعه
  • 3
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 7:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران