• چهارشنبه 16 آبان 03


شعر شب هفتم حضرت علی اصغر(ع) -( ششماهه على به دوش بابش دادند )

1950
1

ششماهه على به دوش بابش دادند
يك جام از آن باده نابش دادند
چون با لب تشنه حاجت آب نمود
با تير سه شعبه‏اى جوابش دادند
گربه‌چشم‌دل‌ببینی‌کربلا
***صحـنه‌ای‌بین‌درودیـوار ‌‌‌بود
برسرتیری‌که‌براصغرزدند
***مطمئنم‌تکه‌ای‌مسماربود
مزن مرغم به سینه با دو بالت
که دارم در گلو بغضِ ملالت
روم  تا که بگیرم قطره آبی
که تا بهتر شود قدری ز حالت
عشق حسین گر همه دم بر سر است
چاره ی هر جیره خورِ حیدر است
آن حجر الاسود والا مقام
مردمکِ چشم علی اصغر است
علی اصغر گلِ نشکفته ی من
الا ای طفل در خون خفته ی من
چرا دشمن به آن تیرِ سه شعبه
نمک زد بر دلِ آشفته ی من

  • شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 6:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران