مرا از بر لاله ها می برند
چو مرغی به دام بلا می برند
تو را غرق خون ستم ساختند
مرا هم به بند جفا می برند
جدایم کنند از تو این دشمنان
که سرهای از تن جدا می برند
تو خون خدایی و این مشرکین
تو را کشته نام خدا می برند
اسارت که دیگر ندارد کتک
مرا با زدن ها چرا می برند
به اینان بگو ای پدر جان مرا
چرا می زنند و کجا می برند
کشیدند اینجا چو جانم به خون
کجا دیگر از کربلا می برند
گهم بر روی خارها می کشند
گهم با سر نیزه ها می برند
به طعنی جگرهای ما خون کنند
به قهری دل ما ز جا می برند
به اطفال پاسخ ز سیلی دهند
زمانی که نام تو را می برند
"مؤید" دل ما به حال آورند
چو نامی ز کرببلا می برند
دوایی به درد دلم کن حسین
که خاک تو بهر شفا می برن
- شنبه
- 4
- آبان
- 1392
- ساعت
- 6:45
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد سید رضا موید
علي سلامي
سلام عليكم
چهارشنبه 15 فروردین 1397ساعت : 20:53با اجازه من إشعار شمارا كپي برداري كردم اينجا در لوس انجلس تو مراسيمي كه بر گذار ميكنيم براي مومنين حاضر ميخوانم
حلال كنيد شمارا دعا ميكنيم ان شاالله
سايت خوبي داريد ممنونم