با من نمی گویی چرا دیگر کلامی
حرفی، بیانی، نکته ای یا که سلامی
تو از عموی خود ادب را ارث بردی
برخیز و پیش پای بابا کن قیامی
باید تو بگشایی گره از کار بابا
اعجاز کن آخر تو هم إبن الامامی
الحق تماشایی شدی ای ارباً اربا
از تو نمانده هیچ باقی غیر نامی
با کام عطشان پیش چشمم جان سپردی
آتش زده بر جان من این تشنه کامی
شاعر : عابدین کاظمی
- شنبه
- 4
- آبان
- 1392
- ساعت
- 14:19
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
عابدین کاظمی
ارسال دیدگاه