گِرد یکدیگر عـــــــاشقان جمع اند جملــــــۀ گلها، دور یک شمع اند
رنــــگِ غـــــــم دارد گلشن طاها آه و واویلا، آه واویلا (2)
مـــی شود هستی بی نشان امشب در منـــــــــــاجاتند عاشقان امشب
از گُلِ ماتم خـــــــون شده صحرا آه واویلا، آه واویلا (2)
عاشقان بــــا حق، عهد خود بندند از مــــی ایثار جمله خُرسندند (2)
می چکـد بر خاک، خونشان فردا آه واویلا، آه واویلا (2)
از اربــــــــــاب آمد این غم دلگیر خفته باز امشب، اصغرم بـــی شیر
تـــــــــــر نکرد آبی، حنجر او را آه واویـــــلا، آه واویلا (2)
در خیام امشب، سقا بی تاب است روی دوش او، مَشک بی آب است
از عطش خشک است حنجر سقا آه واویلا، آه واویلا (2)
- شنبه
- 4
- آبان
- 1392
- ساعت
- 16:33
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه