• دوشنبه 3 دی 03

 رضا باقریان

شعر ورود کاروان اسرا به شام -( می گوید از حکایت بازار رفتنش )

2922
1

 می گوید از حکایت بازار رفتنش
از کربلا بدونِ کس و کار رفتنش
می گوید و اشاره به گودال می کند
از تیر و نیزه در بدن یار رفتنش
با تازیانه محمل خود را سوار شد
می گوید از کنارِ علمدار رفتنش
یادش به خیر جاه و جلالی که داشتم
می گوید از میان خس و خوار رفتنش
می گفت از دَمی که پناهش به نیزه رفت
از لحظه ای که آه، به اجبار بُردنش

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 6:7
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران