در دل شوریده ام غم های عالم ریخته
حال و روزم در غمت ای یار در هم ریخته
ما برای گریه ایم و از همان روز ازل
چنتۀ ما را خدا اندوه و ماتم ریخته
آن خدایی که شما را نور مطلق آفرید
در سر ما شوری از ماه محرّم ریخته
گریه های فاطمه در عرش غوغا کرده است
با صدای فاطمه اشک خدا هم ریخته
در عزای آن سری که از بدن گشته جدا
بینِ خیمه آنقدر در سینه ها غم ریخته
از صدای آنکه پای نیزه گریه می کند
روی دامان ملائک اشک نم نم ریخته
شاعر : رضا باقریان
- یکشنبه
- 5
- آبان
- 1392
- ساعت
- 6:22
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا باقریان
ارسال دیدگاه