تو این کویر خستگی بال و پری شکسته دارم
هیچ کی نمیشه باورش که من سری شکسته دارم 2
کنج این سیه چال می گیرم بونه دوباره
دل شکسته ی من از این غم خونه دوباره
اونکه برام می سوزه دل زندونه دوباره
دلی شکسته دارم/ به خون نشسته دارم/ دستای بسته دارم/ وای وای وای
در کنج این سیه چال/ وقتی که میرم از حال/ میشم شهید گودال/ وای وای وای
فاطمه جان کجایی 3 مادر جان 2
برای فرزندم رضا دلم گرفته و می سوزم
چشمای غرق خونمو به پاشنه ی این در می دوزم 2
تنم داره می سوزه به زیر این تازیونه
می افته هی به جونم این نامرد چه وحشیونه
حلقه به حلقه زنجیر پر از لخته های خونه
بازم دارم می بارم/ خسته و بی قرارم/ دیگه توون ندارم/ وای وای وای
موهام شده پریشون/ بادیده های گریون/ تنم شده پر از خون وای وای وای
فاطمه جان کجایی 3 مادر جان 2
ساق پاهام شکسته و توون راه رفتن ندارم
از درد پهلوهام همش من سر روی سجده میذارم 2
نفس دیگه نمونده به زیر این بار زنجیر
از عمق دل کشیدم به سختی آه نفسگیر
امون از این زمونه امون از دستای تقدیر
دلم فتاده در تب/ چشمام می باره هرشب/ به یاد عمه زینب/ وای وای وای
وای از نثار دشنام/ سنگ زدن از روی بام/ از ناله های الشام/ وای وای وای
حسین غریب مادر 3 یا جدّاه 2
شاعر : رضا تاجیک
- یکشنبه
- 5
- آبان
- 1392
- ساعت
- 16:3
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه