• دوشنبه 3 دی 03

استاد حاج غلامرضا سازگار

متن روضه حضرت مسلم -( نقد جان بر کف و شرمنده به بازار توأم )

2957
2

نقد جان بر کف و شرمنده به بازار توأم
که بدین مایه ی ناچیز خریدار توأم
سنگ ها از همه سو بر من آزاده زدند
به گناهی که در این شهر گرفتار توأم
کو به کو در دل شب گردم و گریم تا به صبح
همه خوابند و من سوخته بیدار توأم
دست از دار جهان شسته بپای قدمت
جان بر کف دارم و مشتاق سردار توأم
گرچه آواره در این شهر یتیمان منند
یاد اطفال تو و عترت اطهار توأم
کام خشکیده ولی آب ننوشم هرگز
تشنه ام تشنه ولی تشنه دیدار توأم
درّ دندان من از درج دهن ریخت چه غم
یاد چوب ستم و لعل گهر بار توأم
پیش دشمن همه خندند ولی من گریم
چه کنم عاشق دل سوخته زار توأم
تا دم مرگ بیاد تو لبم  زمزمه داشت
همه دیدند که سرباز وفادار توأم
میثم بی سر و پایم که اگر بپذیری
خار افتاده به خاک ره گلزار توأم

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 5:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران