• یکشنبه 4 آذر 03

استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر شب اول حضرت مسلم -( ای تن و جانت سپر هر بلا )

1785
1

ای تن و جانت سپر هر بلا
کوفة تو قطعه ای از کربلا
یک تنه خود بر سپهی غالبی
نجل عقیل بن ابیطالبی
ای ز تمام شهدا پیش تر
وصف تو از بینش ما بیش تر
پیش تر از لیلة میلاد تو
بوده رسول دو سرا، یاد تو
واقف اسرار خدای جلیل
وصف تو را گفته برای عقیل
روح خدایی تو از کودکی
شد به حسین بن علی متکی
بر پسر فاطمه دل باختی
با غم او سوختی و ساختی
ذکر خدا شمع شب تار تو
بوسة دیوار به رخسار تو
غربت تو بار غم کوچه ها
کعبة تو پیچ و خم کوچه ها
بود صدای قدمت یا حسین
زمزمة دم به دمت یا حسین
آه تو در سینة دیوار بود
اشک تو وقف قدم یار بود
کوفه چه بی عار و چه بی درد بود
بین همه پیرزنی، مرد بود
زنی که مردانگی آغاز کرد
بر تو، درِ خانة خود باز کرد
بخت به وی کرد خطاب این چنین:
طوعه به مردانگی ات آفرین!
وجه خدا شمع شبستان توست
جان حسین است که مهمان توست
ذبیحی از نسل خلیل است این
پارة پیکر عقیل است این
اشک شده مونس تنهایی اش
خون چکد از دیدة دریایی اش
زمزمه دارد دل شب با حسین
گشته طپش های دلش یا حسین
نالة او شعلة تاب و تب است
در جگرش خون سر زینب است
دیده به مکه دل شب دوخته
سوخته و سوخته و سوخته
کای علی و فاطمه را نور عین
کوفه میا، کوفه میا، یا حسین
کوفه محل همه نیرنگ هاست
دسته گل سنگ دلان سنگ هاست
حرمله با تیر کشد انتظار
تیر کجا و گلوی شیرخوار
تیر کجا و دل افروخته
تیر کجا و گلوی سوخته
ای به شرف فوق خلیل خدا
ای به منایت سر و جانم فدا
دعا کن ای روح دعا از کرم
تا به قدم های تو افتد سرم

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 7:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران