سر زده اقا سر زدي دوباره
چرا سراغم اومدي دوباره
غلام با تكبرم حسين جان
به درد تو نميخورم حسين جان
ناله دارم ولي تو خاموشم كن
اصلا اقا بيا فراموشم كن
پر شده از غير شما وجودم
غلام خوبي واسه تو نبودم
يقين بدون زهير تو نميشم
من عاقبت بخير تو نميشم
هوي هوس به سينه ام نشسته
از سر عصيان كمرم شكسته
كار شما عاليه خوبي نكن
بسه ديگه كافيه خوبي نكن
الهي دور سر تو بگردم
از كرمت سو استفاده كردم
محرم رازت نشدم ببخشيد
اما هميشه رو زدم ببخشيد
قبول دارم كارم به جز ريا نيست
تو سجاده ام تربت كربلا نيست
نميدونم چرا چنين شدم من
محرمت گريه نميكنم من
با اينكه يارت نشدم اقاجون
تعزيه دارت نشدم اقاجون
وصله ي ناجورم و پست پستم
سگ خود خود خود تو هستم
شاعر : علیرضا خاکساری
- دوشنبه
- 6
- آبان
- 1392
- ساعت
- 17:29
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
علیرضا خاکساری
آحمدابهری
(پایگاه اشعار آیینی علیرضا خاکساری) شنبه 11 آبان 1392ساعت : 09:33