وای از اون روز
که یه کاشی از سر حرم بیافته
محال عشق تو از سرم بیافته
بنویس اسممو تو مدافعانت
نکنه اسم من از قلم بیافته
غصه تو خوردیم ، هر جا بر پا بوده خیمه ی غمت بی بی
سر و اوردیم ، که جدا بشه به زیر قدمت بی بی
مگه ما مردیم ، کسی چپ نگا کنه به حرمت بی بی
شریکة الارباب (زینب)3
******
تو مسیره
عاشقی جنون صد در صده زینب
تو سپاه مرتضی ارشد زینب
سر دره مرقد زینب زده عباس
سر دره مرقد عباس زده زینب
دنبال ارباب ، اینکه هر هفته ما رو میکشونی بسه
حرم آوردی ، بگی باید تو همین جا بمونی بسه
اگه ماها رو ، سگ خونه زاد خونت بدونی بسه
شریکة الارباب (زینب)3
******
بچه بودیم
قد کشیدیم پای منبر رقیه
شغل ما نوکری محضر رقیه
پدرو مادر من فدای ارباب
خدومم فدای معجر رقیه
همه میشناسن ، تمومیه ما مرید اشجع الناسیم
مثل آقامون ، ما یه جور دیگه به رقیه حساسیم
پاش که بیافته ، اینجا کربلاس ما هم ارتش عباسیم
شریکة الارباب (زینب)3
شاعر : میثم میرزایی
- سه شنبه
- 7
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:49
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
میثم میرزایی
ارسال دیدگاه