شكسته است اگر بغض بی بهانه ما
هماره نام شهیدان بود ترانه ما
نرفته است ز اندیشه ها تب ایثار
كه مانده بار رسالت به روی شانه ما
هنوز هم نفسی تازه می كنم هر روز
كه مانده است شمیمی زگل به خانه ما
تمام حنجره فریاد می شود، آری
صدای بغض غریبی است در ترانه ما
هنوز عطر حسینی از این چمن آید
كه بوی كرببلا می دهد جوانهٔ ما
من از قبیله عشقم، قسم به حضرت عشق
ز خون سرخ شهیدان بجو نشانه ما
شمیم ناب ولایت در این چمن جاریست
زسعی رهبر آزاده و یگانه ما
هنوز هم همه جا اهرمن كمین كرده است
كه پُر ز خاتم ایمان بود خزانه ما
زمینه ساز ظهور امام خود باشیم
بصیرت است چراغ ره و شبانه ما
به عهد خویش «وفائی» اگر وفا بكنیم
بشیر نور شود بانك عاشقانه ما
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
- سه شنبه
- 7
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:31
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه