• یکشنبه ۵ مرداد ۰۴


شعر شام غریبان -( به خاطر می سپرد آن لحظۀ دیدار رویت را )

۲۹۷۶
۳

 به خاطر می سپرد آن لحظۀ دیدار رویت را
برای آخرین بار آمد و بویید رویت را
گلی پامال زیر سم اسبان یافت خاک آلود
و در خاشاک و خون و خس به هم پیچیده مویت را
نگاهی دوخت بر چشم و لب و دندان خونینت
جلوتر آمد و بوسید رگ های گلویت را
لبت تشنه ... ولی جانت لبالب دید از دریا
و سرگرم شنیدن بود با نی گفتگویت را
شب شام غریبان رفته رفته دشت را پر کرد
دوباره خم شد و بوسید رگ های گلویت را

 

شاعر : مریم سقلاطونی

  • سه شنبه
  • ۷
  • آبان
  • ۱۳۹۲
  • ساعت
  • ۱۶:۲۵
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران