• دوشنبه 3 دی 03

حاج علی انسانی

شعر کربلا -( چه کربلا ست که آدم به هوش می آید )

36721
163

چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
هنوز ناله زینب به گوش می آید
چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید
صدای ناله ی مردی غریب می آید
چه کربلاست کز او بوی مشک می آید
هنوز ناله زلب های خشک می آید
چه کربلاست که بوی گلاب می آید
صدای گریه طفل رباب می آید
چه کربلاست که بوی عبیر می آید
صدای کودک نا خورده شیر می آید
چه کربلاست که بانگ صفیر می آید
هنوز ناله طفل صغیر می آید
چه کربلاست از آن ناله ی رباب آید
صدای ناله لالایی علی بخواب آید
جواب طفلک ششماه داده شد باتیر
عد و به تیر جفا داده بود اورا شیر
چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست
برای چیست که عطشان علی اصغر اوست
چه کربلاست که سقای آن شده بیدست
عدو زکینه سرش با عمود کین بشکست
چه کربلاست که آبش به قیمت جان است
به گوش جان همه جا ناله های طفلان است
مگر به کرببلا آب قیمت جان است
چرا نگفته کسی این حسین مهمان است
چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد
به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد
چه کربلاست علی اکبر اربا اربا شد
شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد
چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند
فلک به ناله ملک در خروش می آید

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



رضا غفاری

عالی عالی

جمعه 27 مهر 1397ساعت : 22:12

صفر

جهت بازگشت کربلای
متن خواندن کربلای موقع بازگشت

پنج شنبه 11 بهمن 1397ساعت : 10:33

مسعود

خیلی عالی بود
خیلی عالی بود

سه شنبه 17 مرداد 1402ساعت : 13:51

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران