شبهای ماتمت دُرِاشک است دیده ام
بارانم و به روضه ی دریا چکیده ام
روز ازل به مهر تو آقا شدم اسیر
قبل از وجود،عشق تو را برگزیده ام
عمری به شوق گنبد وگلدسته هایتان
در قاب سینه طرح حرم را کشیده ام
طعم زیارت حرم باشکوهِتان
احلی من العسل شده کام چشیده ام
عرض ارادتم به همه اهل بیت هست
ارباب بی کفن شده است نور دیده ام
شبهای جمعه فاطمه آید به کربلا
از خواهری شکسته دل وجان شنیده ام
بی زینبت بدون خداحافظی کجا؟
باشد ولی به جان عزیزت بریده ام
گفتم بیا که بوسه زنم بر گلوی تو
گفتی هنوز زخم وخراشی ندیده ام
باید شود شبی که تو را می زنم صدا
آنگاه بوسه زن به گلوی دریده ام
دیدم به زیر نیزه شکسته شکسته ای
با قامت کمان سوی مقتل دویده ام
آمد برون زقتلگه و ناله زد حسین
مذبوح تشنه در همه عمرم ندیده ام
اما هنوز از ته گودال قتلگاه
آید صدای مادری ای سر بریده ام
می گفت از میان سپاه عدو کسی
نقشه برای غارت خیمه کشیده ام
شاعر : حمید قلی زاده
- پنج شنبه
- 9
- آبان
- 1392
- ساعت
- 16:7
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حمید قلی زاده
ارسال دیدگاه