رود نیلی وفراتی و چو موسی شده ای
دست در دست علم راهی دریا شده ای
مشک بر دوش روانه به سوی آب روان
بادعای حرمی ساقی و سقا شده ای
کاشف الکرب حسینی و پناه زینب
تکیه گاه حرم خیمه ی مولا شده ای
باطواف شب عاشور شدی قبله نما
اینچنین بود که تو قبله ی دلها شده ای
در نماز آرزوی شهد شهادت کردی
بی پرو بال به خون ، وَه که چه زیبا شده ای
با همان چشم که در راه حسینش دادی
زائر روی کبود رُخِ زهرا شده ای
ضرب آهن زد و محراب دو ابروت شکافت
در شگفتم که چگونه سر نی جا شده ای
نشنید از لب لعلت که بگویی خواهر
باعث دلخوری زینب کبری شده ای
مشک خالیت علمدار شود سهم بهشت
مادرت کوثر و تو ساقی صهبا شده ای
پر در آوردی وطیّار شدی در ملکوت
جبرئیلی و عجب محشر کبری شده ای
شاعر : حمید قلی زاده
- شنبه
- 11
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:41
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حمید قلی زاده
ارسال دیدگاه