شكر خدا كه شد حرمم خيمه ي غمت
ماندم براي سينه زدن در محرمت
رفتند عده اي و فداي رهت شدند
ماندن عده اي كه بمانند همدمت
ما بي خبر ز درك حضور محرميم
گويا هنوز هم دل ما نيست محرمت
من روضه را به روضه ي رضوان نمي دهم
باشد جواز هر نفسم نوحه و دمت
عشقت مرا براي حسينيه آفريد
اين سينه ام پر است ز آواي ماتمت
جايي به غير گوشه ي هييت نمي روم
شايد كه جان خسته شود خير مقدمت
هيچ آشيانه امن تر از خيمه ي تو نيست
دفع بلا كنند مصيبات اعظمت
روزي كه اشك روضه نيايد ز ديده ام
مردن به از وبال شدن بر محرمت
مادر به اشك روضه ي تو داد عادتم
شكر خدا كه گريه ما هست مرحمت
دل در هواي كرب و بلاي تو پر كشد
تا سر در حرم بزند باز پرچمت
- شنبه
- 11
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:49
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه