• دوشنبه 3 دی 03

استاد سید رضا موید

شعر مرثیه امام حسین(ع) -( عطش افتاده به جانم جگرم مي سوزد )

21824
34

عطش افتاده به جانم جگرم مي سوزد
هستي ام ز آتش غم ها به برم مي سوزد
در من از سوز عطش تاب سخن گفتن نيست
دهنم خشك و دلم خون، جگرم مي سوزد
عطش و داغ دل و تابش خورشيد و سلاح
آتشي هست كه پا تا به سرم مي سوزد
باغبانم من و افسوس كه از بي آبي
هر گل و غنچه به پيش نظرم مي سوزد
باغ آتش زده را مانم كز هر طرفي
هم گلم، هم شجرم، هم ثمرم مي سوزد
جگر از داغ جگر گوشه من خونين است
بصرم از غم نور بصرم مي سوزد
گريه دختركم بر جگرم آتش زد
ناله ي اصغر من بيشترم مي سوزد
نخله عصمتم و برگ و برم را زده اند
طاير قدسي ام و بال و پرم مي سوزد
اكبرم آب ز من خواهد و ميسورم نيست
جگر سوخته ام بر پسرم مي سوزد
خصم گفتا كه مرا مي كشد از بغض علي
دل در اين حال به حال پدرم مي سوزد
اي "مويد" اگر اين گونه پريشانم من
عطش افتاده به جانم جگرم مي سوزد

شاعر : استاد سید رضا موید

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 7:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران