• دوشنبه 3 دی 03

 حسن لطفی

شعر مرثیه حضرت علی اصغر(ع) -( حالا براي خنده كه دير است گريه كن )

2896
3

حالا براي خنده كه دير است گريه كن
بابا نخواب...موقع شير است...گريه كن...
در مانده ام ميان دوراهي...كجا روم؟
چشمم كه رفته است سياهي...كجا روم؟
جانِ رباب، من به همه رو زدم نشد
دنبال آب، من به همه رو زدم نشد...
عمه تو را ز دور نشان ميدهد نخواب
هي شانه ي رباب تكان ميدهد نخواب
شد وقت بازي ات كمرت را گرفته ام
با احتياط زير سرت را گرفته ام
قنداقه ات كه بست لبت باز شد علي؟
خنديد مادرت... چقدر ناز شد علي
افسوس مادرت شب شادي ات نديد
چشم رباب حجله ي دامادي ات نديد...
در خيمه گرم كرده خودش مجلست علي
جاي نفس بلند شده "خس خست " علي
تا پشتِ خيمه كار ِ پدر سر به زيري است
تازه زمان ديدن دندان شيري است
همبازي تو ساقه ي تير است گريه كن
بابا نخواب موقع شير است گريه كن

شاعر : حسن لطفی

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 8:2
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران