من زاده ی علی مرتضیایم
من شاهباز ملک "لا فتی"یم
فضل و شرف، همین بس از برایم
که خادمم به درگه حسینی
و الله إن قطعتموا یمینی
خدمتگزار زاده ی بتولم
من باغبان گلشن رسولم
ز افسردگی گلشنش ملولم
دارم دل شکسته و غمینی
و الله إن قطعتموا یمینی
سقای تشنگان بی پناهم
دشمن، اگر چه گشته خار راهم
من یک تنه، حریف این سپاهم
إنی أحامی أبداً عن دینی
و الله إن قطعتموا یمینی
استاده ام کنار آب لغزان
آیم بر آب و قلب من، فروزان
در آب و آتشم چو شمع سوزان
سوزم ز خاطرات آتشینی
و الله إن قطعتموا یمینی
یا رب، مدد کن این فرس برانم
و این آب را به خیمه گه رسانم
دیگر چه غم که بعد از آن نمانم
جانم فدای عشق نازنینی
و الله إن قطعتموا یمینی
در خاک و خون، دلم از این غمین است
که از عطش، لب تو آتشین است
دستم جدا، فتاده بر زمین است
در فرق من، عمود آهنینی
و الله إن قطعتموا یمینی
شاعر : حبیب الله چابچیان
- یکشنبه
- 12
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:43
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حبیب الله چایچیان
ارسال دیدگاه