• سه شنبه 15 آبان 03

 حمید رمی

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( گُم بود در خجالت و پیداشدن نداشت )

2240
3

( بعد از تو آب، معنی دریاشدن نداشت)
گُم بود در خجالت و پیداشدن نداشت
بی بوی رویت ای مهِ یكتای هاشمی
( شب مانده بود و جرأتِ فرداشدن نداشت)
هر كس كه آب داد به دستان تشنگان
بی إذن تو اجازه ی سقّا شدن نداشت
در   بینِ  نوكرانِ  به  اربابمان  كسی
غیر از  شما  لیاقت  آقا شدن  نداشت
با    بودنَت   میانِ   سپاهِ   حسینیان
اربابِ   ما   تفكّر  تنها شدن  نداشت
جانبازی و رشادت و عشقت اگر  نبود
امُّ البنین ،  تصوّر زهرا شدن  نداشت
از علقمه رسیدی و  مشكت پُرآب بود
كارَت كه كاش ختمِ به اینجا شدن نداشت
از پشتِ سر به سوی تو تیری روانه شد
زیرا كه با تو قدرتِ همپا شدن نداشت
تیری دگر زِ چلّه گذشت و به مشك خورد
مشكل گشا ! دگر گِرهَت واشدن نداشت
زهرا رسید و باده ی تو غرقِ یاس شد
جام از دو دست فاطمه...شیداشدن نداشت؟
از  روی  نیزه ها سرت افتاد بر زمین
انگار  روی  نیزه سرِ جا شدن نداشت
ویران نشینِ شام، همان دختر یتیم
بی ذكرِ نام تو، رمقِ پا شدن نداشت
می گفت عمّه حوصله ی من سرآمده
قدِّ سه ساله سابقه ی تا شدن نداشت
فهمیدم  از  شكستن  قدِّ پدر كه او
بعد از عمو  تحمّل  بابا شدن نداشت
پرونده ی ارادتِ این  شیعه ی (اسیر)
بی لطف تو، شرایط امضاشدن نداشت

 

شاعر : حمید رمی

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 5:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران