با غم و سوز سینه ، می روم از مدینه
تا کنم راضی داور را
ببرم با خود اصغر را
آه و واویلا واویلا
******
روم با پریشانی ، تا جان کنم قربانی
من ذبیح کربلایم
که خدا شد خونبهایم
آه و واویلا واویلا
******
ای بضعه ی پیغمبر ، خداحافظ ای مادر
می روم من با سوز و آه
وعده ی ما در قتلگاه
آه و واویلا واویلا
شاعر : حاج امیر عباسی
- یکشنبه
- 12
- آبان
- 1392
- ساعت
- 12:39
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه