• دوشنبه 3 دی 03

 علیرضا خاکساری

شعر طفلان حضرت زینب(س) -( بايد حلال زاده به داييش بره )

1832
1

بايد حلال زاده به داييش بره
به دايي كرببلاييش بره
بايد كه مردونگي ياد بگيرن
بايد اجازه ي جهاد بگيرن
خبر دارم دور و برت خاليه
من استخاره كرده ام عاليه
خيالت اسوده باشه نگارم
قول ميدم اي حسين به روت نيارم
دو پاره تن قابلتو نداره
حسين من قابلتو نداره
غمتو ميدونم غمت نباشه
تو خيمه ميمونم غمت نباشه
عالمو حيرون ميكنم نذاري
گيسو پريشون ميكنم نذاري
قسم به پهلوي شكسته ميدم
قسم به اون سينه ي خسته ميدم
كوتاه بيا تو رو به جون مادر
به حق لكنت زبون مادر
نذار رو دست خواهرت بمونن
بذار برن برام رجز بخونن
محمدم اگرچه تاج سره
ولي چيش از علي تو كمتره
ارزومه دور سرت بگرده
به معركه بره و بر نگرده
 الهي كه زاير زهرا بشه
مثل عزيزت اربا اربا بشه
بيا و نشكن دلمو رونگير
سر جوونمو به زانو بگير
هرچي دارم به پاي تو ميريزم
 مبادا غصه بخوري عزيزم
    گل پسرام فداي تو برادر
فدای بچه های تو برادر
شدم اسیر غم تو حسین جان
كم من و كرم تو حسين جان
از این به بعد پیش تو روسپیدم
از این به بعد مادر دو شهیدم

شاعر : علیرضا خاکساری

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 4:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران