• جمعه 2 آذر 03

 علیرضا خاکساری

شعر حضرت رقیه(س) -( رفيق نيمه راه من رسيدي )

1603
2

رفيق نيمه راه من رسيدي
تمام تكيه گاه من رسيدي
خوش اومدي خرابه اي باباجون
بين حالم خرابه اي باباجون
ز كربلا چه بي خبر بابايي
بدون من رفتي سفر بابايي
فدا سرت خداحافظي نكردي
با دخترت خداحافظي نكردي*
فقط بگو چرا ميون طشتي
غرقه به خون رو دامنم نشستي
كي چشم نازنينتو دريده
رگاي گردن تو رو بريده
چرا محاسنت پر از غباره
سرت يه جاي سالمي نداره
يادش بخير فصل بهاري داشتيم
با هم ديگه قول و قراري داشتيم
نشسته كوه غصه ها به دوشم
قسمت نبود لباس عروس بپوشم
دلم براي مادرم لك زده
واسه دو تا برادرم لك زده
عمه دلش خيلي برام ميسوزه
قول داده چادري برام بدوزه
خبر داري دستاي مارو بستند
خبر داري كه بازومو شكستند
خبر داري پرم آتيش گرفته
ببين موي سرم آتيش گرفته
خبري داري گل سرم گم شده
خبر داري كه معجرم گم شده
منم يكي ز لاله هاي نيلي
گوشم نميشنوه ز فرط سيلي
دختري افسرده و غمگينم من
دو روزه جايي رو نميبينم من
ساق شكسته اي دوا نميشه
اين پا براي من كه پا نميشه
طفلي نداره چاره خنده داره ؟
لباس پاره پاره خنده داره ؟
ز فرط تازيانه جون ندارم
تو سفره ام يه لقمه نون ندارم
قريبه يك ماهه كه تنها شدم
خيلي شبيه پيرزن ها شدم**
خسته شدم ز طعنه هاي مردم
ز طعنه هاي بچه هاي مردم
بيا بگو به دختراي شامي
بيا بگو به افسراي شامي
بگو كه باباي مني يا ابا
من الذي ايتمني يا ابا

شاعر : علیرضا خاکساری

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 4:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران